در جلسه 41 از سلسله جلسات عنوان بصری، که آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی آن ها را ایراد فرموده است، اینطور از اعمال ماه رجب و لیله الرغائب سخن به میان آمده است که:
همان طوری که دأب و دِیدَن مرحوم آقا (حضرت علامه طهرانی)ـ رضوان اللَه علیه ـ بود قبل از ماه رجب ایشان یک مطالبی را میفرمودند. دوستانشان را جمع میکردند و راجع به اهتمام ماه رجب ایشان مطالبی را میفرمودند. آن چه را که من بدون توجّه به روایات و احادیثی که در فضیلت ماه رجب آمده است از تجربیات شخصی خودم با مرحوم آقا ـ رضوان اللَه علیه ـ و سایر بزرگان به یاد دارم این است که در تمام ایام سال ایشان به این ماه رجب از همۀ شهرها و ماهها اهتمام بیشتری داشتند. حتّی از ماه رمضان هم اهتمام این بزرگان به ماه رجب بیشتر بود و عبارت ایشان این بود که ماه رمضان برای عامّۀ مردم انفَع است و نَفع بیشتری دارد ولی ماه رجب برای خصوص سالکان الی اللَه این نفعش از ماه رمضان بیشتر است و تأثیراتی که در ماه رجب بر نفس وارد میشود آن تأثیرات، تأثیرات عمیقتریست، تأثیرات زیر بنایی تریست از آن چه که در سایر ایام اللَه که شعبان و رمضان و یا فرض بکنید که در آن ذیالقعده به خصوص دهۀ اوّل ذیالحجّه که بسیار آن جَلوات و جَذبات خاصّی دارد در آن عُشر اوّل ذالحجّه، این ماه رجب از همۀ آنها مهمتر است و خود ایشان هم در ماه رجب یک تغییراتی داشتند، ایشان به طور کلّی در زندگیشان، در اعمال شخصی خودشان و توصیۀ به مراقبت بیشتری میکردند به رفقایشان و به دوستان و میفرمودند: ماه رجب ماه الهی است، در ماه خدا غیر خدا را نباید انسان داخل کند، مراقبهاش را در این ماه باید بیشتر کند، کلامش را در این ماه باید منضَبطتر قرار بدهد، هر حرفی را نزند، هر مطلبی را نگوید، حتّی مسائل عادی، حرفهای عادی، اینها در این ماه مضرّند.
هر چه در این ماه حالت سکوت و حالت سکون و آرامش بیشتر باشد واردات بیشتر خواهد ملائکه در جایی که تشویش و اضطراب است نمیآیند، ملائکه در جای سکون و آرامش میآیند، ملائکه در جایی که دائماً محلّ جَوَلان فکر و تخیلات و خیالات(است نمی آیند)…؛ این آن را گفت، آن آن را گفت، این به من این حرف را زد، چرا آن نسبت به من این فکر را کرد؟ من این جوابش را بدهم، با این اینجور صحبت کنم اینها به درد ماه رجب نمیخورد. اگر شخصی با این تصوّرات و تخیلات داخل در ماه رجب بشود نصیبی نخواهد داشت. پس شرط اوّلی را که مرحوم آقا ذکر میفرمودند این است که انسان قلب خود را از هر چه که تا به حال با او بوده پاک کند و بدون این فایده ندارد، هیچ فایدهای ندارد. هر چه ذکر بگوید فایده ندارد، هر چه توجّه کند فایده ندارد، چرا؟ چون این توجّه و ذکر توجّه صوریست، توجّه عُمقی نیست، عُمق خراب است، عُمق در او تشویش است، عُمق در او هوا و هوس است، عُمق در او تکثّرات است، عُمق در او توغّل در کثرات است، فایده ندارد، فقط از یک صورت ظهور پیدا میکند و به همان صورت هم ختم میشود. پس بنابراین اوّلین کاری که سالک باید انجام بدهد این است که تصوّر کند در ماه رجب متولّد شده. بچّهای که تازه از مادر متولّد میشود دشمن دارد؟ هنوز کاری نکرده توی این دنیا، دشمن ندارد. آیا بچّهای که از مادر متولّد میشود کسی راجع به او حرف زده؟ کسی غیبتش را کرده؟ کسی فرض کنید که…؟ نه، تازه هنوز متولّد شده و نه دوستی پیدا کرده، نه دشمنی پیدا کرده، نه کسی را زده، نه به کسی بیاحترامی کرده، نه شخصی نسبت به او بیاحترامی کرده، هیچی هیچ گونه ارتباطی نداشته. انسان باید تصوّر کند که در ماه رجب متولّد شده و همچون بچّه که در قلب و در نفس او هیچ چیزی وجود ندارد. بچّه هیچ چیز نمیفهمد فقط گرسنهاش بشود صدایش در بیاید برای شیر خوردن همین، و الاّ هیچ چیز نمیفهمد حتّی مادرش را هم نمیفهمد دیگر. البتّه یک احساس خاصّی دارد امّا…. دیگر نه کینهای در بچّه است، نه بُغضی در بچّه هست، نه حَسدی در بچّه، نه حسابی هیچ چیزی نیست، فلهذا مرحوم آقا تعبیر میکردند بچّه تا چند ماه اصلاً فانی است، یعنی هیچ نوع تعلّق به کثرت در او نیست.
اگر میخواهید نگاه به فنا کنید که در فنا چه خبر است. نگاه به بچّۀ شیرخوار کنید. کینه دارد؟ ابدا، نسبت به کی کینه دارد؟ حسد دارد؟ ابدا، بُغض دارد نسبت به کسی؟ ابدا، هر وقت گرسنه اش بشود گریه میکند، فقط همین. آدم فانی مگر غیر از این چیز دیگر است؟ نه در وجود او حقد است، نه حسد است، نه تعلّق به دنیاست، نه تعلّق به مادّه است، نه تعلّق به کثرات است، نه این را بگیرد، نه آن را بگیرد، نه نفعی الآن…. الآن فرض کنید که به یک بچّه بگویند: آقا! در فلان جا زلزله شد، خراب شد؛ اصلاً نمیفهمد میگوید: بابا من گرسنم است شیرم را بدهید بخورم بخوابم. این چیه؟ میگویند: آقا فلان کس نماینده شد، فلان کس چیز شد. میگوید: آقا شیر من را بدهید بخورم، اینها مال خودتان، مبارک خودتان باشد. فقط نیازش در ارتباط با مبدأ محفوظ است و بقیه هیچ. آدم فانی فقط تعلّقش با مبدأ است و دیگر هیچ در نفس او نیست. منتهی فرق بین بچّه و بینانی این است که بچّه وقتی که برمیگردد تازه برمیگردد توی کثرات یکی یکی هِی میآید سراغش، یکی یکی تعلّقات، فانی وقتی که بقا پیدا میکند دیگر همه را از دست داده. این فرق بین این دو و باید ما برگردیم به همان جا، به همان جایی که آمدیم.
ماه رجب ماه فناء فی اللَه است، ماه خداست، شهر اللَه است. پیغمبر اکرم صلّی اللَه علیه و آله و سلّم فرمودند: اَلرَّجَبُ شَهْرُ اللَه وَ شَعْبَانُ شَهْری وَ رَمَضَانُ شَهْرُ اُمّتَی.
رجب ماه خداست، شعبان ماه من است که منظور ولایت است و رمضان ماه امّت من است، ماه عموم امّت من است. یعنی یک ارتباط خاصّی بین نفوس و بین پروردگار در ماه رمضان هست که ماه امّت است. ولی رجب شهر اللَه است، رجب، ماه، ماه خداست. اینکه دارد رجب ماه خداست یعنی یک حالت خاصّی در ماه رجب برقرار است که از آن حالت خاصّ، اهل اللَه فقط استفاده می کنند، نه هر کس دیگر. استفاده های دیگران ضعیف است. اهل اللَه هستند که این ماه را می توانند درک کنند. یعنی جاذبه های مقام ربوبی و توحیدی و بارقه های توحیدی که سالک را زیر و رو می کند و تعلّق سالک را از همه چیز قطع می کند و او را فقط متوجّه به حقیقت توحید می کند و از همۀ آن تزئیلات و فروعات و رشته ها و تعلّقات و ارتباطات می بُرد، آن در ماه رجب است. حتّی ماه رمضان هم این کار را انجام نمی دهد. ماه رمضان ماه رحمت است، ماه برکت است، ماه انبساط است، ماه غُفران است، همه را خدا می بخشد. آن عمل زیر بنایی مال ماه رجب است. به درد سالک بخشیدن گناه نمی خورد، بخشیدن گناه این یک چیزیست که ما اوّل چیزیست که انتظارش را داریم از ائمّه و از شُفعاء که بیایند شفاعت بکنند. آنچه که به درد سالک می خورد حالت انبساط و اینها نیست، آنچه که به درد سالک می خورد حالت بهجت نیست، نه این که اینها بد است، اینها خیلی خوب است گیر کسی هم نمی آید، خیال نکنید ولی آنچه که بدرد آن سالک واقعی که رِندی که همه چیز را می خواهد در راه خدا ببازد و از همه چیز بگذرد و ژولیده و سر و پا برهنه فقط در حریم او بیاید دیگر در آنجا بخشش گناه و انبساط و بَهجت و اینها نیست آن یک آتشی را می خواهد که بزند به وجودش و او را خاکستر کند این بدرد سالک می خورد و این توی ماه رجب است. لذا می گویند رجب شهر اللَه است برای این که انسان آماده بشود برای ماه رجب اوّل چیزی را که مرحوم آقا دستور می دادند اشتداد مراقبه بود. سالک باید مراقبه اش را زیاد کند، سکوتش را زیاد کند، ارتباطش را با افراد به حداقل مراوده و معاشرت برساند، با هر کسی صحبت نکند، نفوسی که گناه کار هستند در ارتباط با انسان اثر می گذارند، هر کدام یک اثری می گذارند خواهی نخواهی. رفتن هر جا و دیدن هر کس این برای انسان صحیح نیست. به عکس، زیارت مرضی، عیادت مرضی، رسیدگی به امور بیماران این سرعت می بخشد به حال انسان؛ صلۀ رحم سرعت می بخشد؛ اگر بین دو نفر نقاری است انسان آن نقار را برطرف کند این اثر بسیار عجیبی دارد، بسیار اثر عجیبی دارد. بارها می فرمودند ایشان اگر شخصی اصلاح ذات البین را بکند، ممکن است بعضی از درهائی که به روی او بسته شده به واسطۀ این باز بشود، خیلی اثر عجیبی دارد، اصلاح ذات البین. اصلاح ذات البین یعنی انسان شیطان را از بین دو نفر بیرون کند و خدا را بیاورد جایش دیگر، این معنا معنای اصلاح ذات البین. خیلی ایشان تأکید داشتند روی این مسأله، مسألۀ مراقبه به اصطلاح در ماه رجب. و روایاتی که در این زمینه هست روایات زیاد است در اینجا یکی دو تا روایت را من عرض می کنم خدمت دوستان که از پیغمبر اکرم روایت شده که می فرماید: اَنَّ َ اللَه تَعَالی نَصَبَ فی السَّمَاءِ السابِعَةِ مَلِکاً یقالُ لَهُ الدّاعی «خداوند متعال در آسمان هفتم ـ این آسمان هفتم یک مسألۀ عجیبی است، نمی فرماید در آسمان اوّل یا دوّم یا سوم یا چهارم، می فرماید در آسمان هفتم که آن مقام تجلیات ذاتیست ـ این در آنجا یک مَلکی را خداوند در آنجا قرار داده است که به او می گویند داعی یعنی کسی که می خواند، افراد را می خواند، صدا می زند» فَإذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ ینادی ذلِک الْمَلِک کلَّ لَیلَةٍ مِنْهُ إلِی الصَّباحِ «وقتی که ماه رجب داخل می شود این مَلَک هر شب تا صبح صدایش بلند است» طوبی لِذّاکرین، طوبی لِطّائعین «خوشا به حال آن کسی که در حال ذکر است، خوشا به حال آن کسانی که در حال اطاعتند» یقُولُ اللَه تَعالی ـ اینها را آن ملک دارد می گوید، ها این اختصاص به ماه رجب دارد ـ أنَا جَلیسُ مَن جَالَسنی «من همنشین کسی هستم که او بیاید و خود را با من همنشین کند» وَ مُطیعُ مَنْ أطاعَنی «من اطاعت کسی را می کنم که او اطاعت مرا بکند» ببینید! خدا دارد می گوید من اطاعت می کنم وَ غافِرَ مَنِ اسْتَغْفَرنَی «و می بخشم کسی که از من طلب بخشش کند» اَلشَّهرُ شَهْری «این ماه، ماه من است» وَ الْعَبْدُ عَبْدی «این بندگان همه بندگان من هستند» وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتی «رحمت هم اختصاص به من دارد» فَمَنْ دَعَانی فی هذا الشَّهْرُ أجَبْتُهُ «کسی که بخواند مرا در این شهر او را اجابت می کنم» وَ مَنْ سَئَلَنی اَعْطَیتُهُ «کسی که از من بخواهد به او می دهم» وَ مَن اسْتَهْدانی هَدَیتُهُ به این عبارت خیلی توجّه کنید «کسی که در این ماه از من طلب هدایت کند من او را هدایتش می کنم» یعنی تمام جملاتی که در اینجا هست یک طرف این یک فقره در اینجا یک طرف. ما در این ماه باید از خدا بخواهیم که خدا ما را هدایت کند، هدایت کردن یعنی موانع را از جلوی راه برداشتن، راه خود را مستقیم کردن و از خطرات حفظ کردن. وَجَعَلْتُ هذَا الشَّهِرُحَبْلاً بَینْی وَ بَینَ عِبَادی «من این ماه را ریسمان بین خودم و بین بندگانم قرار دادم» فَمَنِ اعْتَصَمَ بی وَصَلَ إلی «هر کسی که به این ریسمان چنگ بزند به من می رسد» این یک روایتی که در اینجا هست. روایت دیگری دوباره از پیغمبر اکرم در اینجا نقل می فرمایند که: تمام ملائکه در شب اوّل رجب تمام ملائکه آسمان و زمین، همه در خانۀ کعبه جمع می شوند در آن شب و در آنجا مشغول طواف می شوند. لذا مکه و عمرۀ رجبیه ثواب حج را دارد و بسیار مؤکد است همانطوری که مرحوم آقا در روح مجردشان فرمودند زیارت علی بن موسی الرضا علیهماالسّلام ثواب حج را دارد در ماه رجب و حتّی طبق آن روایاتی که نسبت به زیارت امام رضا علیه السّلام آمده خیلی روایات عجیب است. ما حتّی راجع به سیدالشهداء هم عجیب است که یک همچنین روایاتی نداریم یعنی با این خصوصیاتی که مثلاً سیدالشّهداء دارد روایات اکیده ای که همۀ ائمّه هم توصیه داشتند بر زیارت امام حسین علیه السّلام ولی عجیب این است که روایت زیارت علی بن موسی الرضا یک چیز دیگر است، بخصوص در ماه رجب و توفیق الهی نصیب هر کسی شده است که بتواند امام رضا علیه السّلام را در این ماه زیارت کند و از آن حضرت خلاصه بخواهد، ول نکند، بیاید یک زیارتی بکند و بگوید: خداحافظ شما و…، نه، برود بچسبد و بگوید باید بدهی و تا ندهی ما نمی رویم از اینجا، امام رضا هم به خاطر این که خودش را راحت کند می گوید: خیلی خوب می دهیم، راهت می اندازیم.